Friday, July 1, 2011

بنی صدر, بازرگان, خاتمی

فرض کنید شما در حاکمیت جمهوری اسلامی بصورت مشروع ( انتخابات یا قانونی به هر شکلی) به قدرت دست یافته اید. طبعا گروههای اقتدارگرا و محفلهای پیچیده پشت پرده شروع به سنگ اندازی کرده و تلاش می کنند شما را ناامید کنند و با ایجاد فضای رسانه ای , محفلهای اطلاعاتی, بحرانهای اجنماعی و ... یا قدرت شما را محدود و یا بطور کلی ساقط کنند. شما چه گزینه هایی پیش رو دارید؟
یک راه اینست که تا آخر ایستادگی کنید, شما مشروعیت خود را از رای مردم یا از قانون میدانید , پس اعتقاد دارید کوتاه آمدن شما نه از حق خود که از حق مردم است. پس تا پایان می ایستید و کوتاه نمی آیید. اولین رییس جمهور ایران ابوالحسن بنی صدر این گزینه را آزمود. او خائن لقب گرفت و از ایران فرار کرد. در حالیکه هیچ خیانت خاصی به ایران نکرده بود و پس از آن هم نکرد
گزینه دوم اینست که شما خطوط قرمزی را برای خود تعریف کنید که در صورتی که حاکمیت به خطوط قرمز شما وارد شود یا شرایطی فراهم کند که شما عملا نتوانید برنامه هایتان را عملی کنید , استعفا کنید. با این کار از یک سو می خواهید تعریف درستی از جایگاه خود ارائه کنید و از سوی دیگر جامعه را آگاه کنید. این گزینه را مهندس مهدی بازرگان اولین نخست وزیر ایران پس از انقلاب آزمود و نتیجه اش این بود که که هنوز دوستانش در حال رفت و آمد به زندان اند و اجازه تششیع جنازه هم ندارند , در حالیکه هیچ حرکتی برای بازپس گیری قدرت یا تهدید آن انجام نداده اند
گزینه سوم اما مماشات و چانه زنی با قدرت است. شما سیاست را وادی کوتاه آمدن و امتیاز گرفتن و امتیاز دادن تعریف می کنید و می گویید به هر حال اگر شما به روند دموکراتیک پایبند باشید و در مقابل حریف تمامیت خواه از خود گشاده دستی در قدرت نشان دهید, می توانید این فضا را در جامعه نهادینه کنید. در نتیجه به قول خود کوتاه نمی آیید و تا پایان دوره خود سیاست ورزی کرده و به شکلی دموکراتیک جایگاه خود را تحویل می دهید. سید محمد خاتمی رییس جمهوری پیشین ایران این گزینه را آزمود و امروز از سران فتنه است
به نظر شما چه گزینه ای وجود داشت اگر میر حسین موسوی رییس جمهوری ایران میشد؟

No comments:

Post a Comment