نه شرقی, نه غربی, جمهوری اسلامی
این شعار محوری ترین شعار دهه اول انقلاب ایران در دوره حیات بنیانگذار این نظام بود. در دوره ای که جهان به دو قطب شرق و غرب تقسیم می شد و هر کشوری خود را نزدیکتر به یکی از این دو قطب می دانست ایران همواره خود را قطب سوم می خواند و حتی در تدریس کتب درسی برای ما نوجوانان در کتب دوره راهنمایی , اقتصاد را به سه شیوه کمونیستی, سرمایه داری و اسلامی طبقه بندی میکرد. من به عنوان یک نوجوان هیچگاه پاسخ این پرسش را نفهمیدم که تعریف ما به عنوان قطب سوم چیست؟ در واقع همه این شعارها و تعاریف جز تاکید بر متفاوت بودن تعریف دیگری نداشت. به نظر می آمد که خود نویسندگان هم به درسنتی نمی دانند چه هستند و قرار است این قطب سوم چه خصوصیانتی داشته باشد
امروز اما پس از گذشت سه دهه همه چیز متفاوت است. امروز حتی در شعار هم ما قطب سوم نیستیم. . با نگاهی به برنامه های صدا و سیمای حکومتی ایران کشور را رسما از اقمار روسیه میبینید. کافیست نگاهی به برنامه های کارشناسی شبکه خبر درباره پیروزی هواداران روسیه در انتخابات اوکراین و ذوق زدگی ایران در این باره بیاندازید تا ماجرا آشکارتر شود. با وجود همه شعارهای پس از انتخابات و واضح بودن جانبداری چین و روسیه از حکومت ایران , هیچگاه چنین آشکار ایران به اصطلاح روسی نشده بود. به عنوان مثال در بخشی از این گزارش یانکوویچ کاندیدای پیروز اوکراین را کاندیدای ملی گرایان و حریف را کاندیدای غربگرا خواند. این در حالی است که همه میدانند یانکوویچ رسما هوادار روسیه است و این موضوع را مخفی هم نمیکند. نکته جالب اینجاست که دلیل اصلی بحران اقتصادی اوکراین در دوره غربگرایان قطع صادرات گاز روسیه به اوکراین بوده و دلیل انقلاب نارنجی اوکراین هم تقلب گسترده هواداران روسیه در انتخابات دوره پیش بوده است. در این برنامه گزارشی از وضعیت کشورهای اقماری شوروی پس از فروپاشی این کشور ارائه شد که به نظر من اگر خود پوتین می خواست گزارشی بنویسد چندان تفاوتی با این گزارش نداشت. این برنامه روسیه را کشوری مظلوم می خواند که در برابر توسعه طلبی آمریکا ایستادگی کرده و پس از روی کار آمدن پوتین توانسته با قدرت در برابر غرب مقاومت کند.
یادم نمیرود که هواداران دولت کنونی توافق دولت اصلاحات با غرب را بر سر برنامه هسته ای ایران به عهد نامه ترکمنچای تشبیه کردن, غافل از اینکه این عهد نامه ننگین را همین روسها بر ما تحمیل کردند. کاش این جماعت یا کمی تاریخ می خواندند یا کمی دلشان برای این مملکت می سوخت.
این شعار محوری ترین شعار دهه اول انقلاب ایران در دوره حیات بنیانگذار این نظام بود. در دوره ای که جهان به دو قطب شرق و غرب تقسیم می شد و هر کشوری خود را نزدیکتر به یکی از این دو قطب می دانست ایران همواره خود را قطب سوم می خواند و حتی در تدریس کتب درسی برای ما نوجوانان در کتب دوره راهنمایی , اقتصاد را به سه شیوه کمونیستی, سرمایه داری و اسلامی طبقه بندی میکرد. من به عنوان یک نوجوان هیچگاه پاسخ این پرسش را نفهمیدم که تعریف ما به عنوان قطب سوم چیست؟ در واقع همه این شعارها و تعاریف جز تاکید بر متفاوت بودن تعریف دیگری نداشت. به نظر می آمد که خود نویسندگان هم به درسنتی نمی دانند چه هستند و قرار است این قطب سوم چه خصوصیانتی داشته باشد
امروز اما پس از گذشت سه دهه همه چیز متفاوت است. امروز حتی در شعار هم ما قطب سوم نیستیم. . با نگاهی به برنامه های صدا و سیمای حکومتی ایران کشور را رسما از اقمار روسیه میبینید. کافیست نگاهی به برنامه های کارشناسی شبکه خبر درباره پیروزی هواداران روسیه در انتخابات اوکراین و ذوق زدگی ایران در این باره بیاندازید تا ماجرا آشکارتر شود. با وجود همه شعارهای پس از انتخابات و واضح بودن جانبداری چین و روسیه از حکومت ایران , هیچگاه چنین آشکار ایران به اصطلاح روسی نشده بود. به عنوان مثال در بخشی از این گزارش یانکوویچ کاندیدای پیروز اوکراین را کاندیدای ملی گرایان و حریف را کاندیدای غربگرا خواند. این در حالی است که همه میدانند یانکوویچ رسما هوادار روسیه است و این موضوع را مخفی هم نمیکند. نکته جالب اینجاست که دلیل اصلی بحران اقتصادی اوکراین در دوره غربگرایان قطع صادرات گاز روسیه به اوکراین بوده و دلیل انقلاب نارنجی اوکراین هم تقلب گسترده هواداران روسیه در انتخابات دوره پیش بوده است. در این برنامه گزارشی از وضعیت کشورهای اقماری شوروی پس از فروپاشی این کشور ارائه شد که به نظر من اگر خود پوتین می خواست گزارشی بنویسد چندان تفاوتی با این گزارش نداشت. این برنامه روسیه را کشوری مظلوم می خواند که در برابر توسعه طلبی آمریکا ایستادگی کرده و پس از روی کار آمدن پوتین توانسته با قدرت در برابر غرب مقاومت کند.
یادم نمیرود که هواداران دولت کنونی توافق دولت اصلاحات با غرب را بر سر برنامه هسته ای ایران به عهد نامه ترکمنچای تشبیه کردن, غافل از اینکه این عهد نامه ننگین را همین روسها بر ما تحمیل کردند. کاش این جماعت یا کمی تاریخ می خواندند یا کمی دلشان برای این مملکت می سوخت.