Monday, February 22, 2010

نه غربی, بلکه شرقی

نه شرقی, نه غربی, جمهوری اسلامی
این شعار محوری ترین شعار دهه اول انقلاب ایران در دوره حیات بنیانگذار این نظام بود. در دوره ای که جهان به دو قطب شرق و غرب تقسیم می شد و هر کشوری خود را نزدیکتر به یکی از این دو قطب می دانست ایران همواره خود را قطب سوم می خواند و حتی در تدریس کتب درسی برای ما نوجوانان در کتب دوره راهنمایی , اقتصاد را به سه شیوه کمونیستی, سرمایه داری و اسلامی طبقه بندی میکرد. من به عنوان یک نوجوان هیچگاه پاسخ این پرسش را نفهمیدم که تعریف ما به عنوان قطب سوم چیست؟ در واقع همه این شعارها و تعاریف جز تاکید بر متفاوت بودن تعریف دیگری نداشت. به نظر می آمد که خود نویسندگان هم به درسنتی نمی دانند چه هستند و قرار است این قطب سوم چه خصوصیانتی داشته باشد
امروز اما پس از گذشت سه دهه همه چیز متفاوت است. امروز حتی در شعار هم ما قطب سوم نیستیم. . با نگاهی به برنامه های صدا و سیمای حکومتی ایران کشور را رسما از اقمار روسیه میبینید. کافیست نگاهی به برنامه های کارشناسی شبکه خبر درباره پیروزی هواداران روسیه در انتخابات اوکراین و ذوق زدگی ایران در این باره بیاندازید تا ماجرا آشکارتر شود. با وجود همه شعارهای پس از انتخابات و واضح بودن جانبداری چین و روسیه از حکومت ایران , هیچگاه چنین آشکار ایران به اصطلاح روسی نشده بود. به عنوان مثال در بخشی از این گزارش یانکوویچ کاندیدای پیروز اوکراین را کاندیدای ملی گرایان و حریف را کاندیدای غربگرا خواند. این در حالی است که همه میدانند یانکوویچ رسما هوادار روسیه است و این موضوع را مخفی هم نمیکند. نکته جالب اینجاست که دلیل اصلی بحران اقتصادی اوکراین در دوره غربگرایان قطع صادرات گاز روسیه به اوکراین بوده و دلیل انقلاب نارنجی اوکراین هم تقلب گسترده هواداران روسیه در انتخابات دوره پیش بوده است. در این برنامه گزارشی از وضعیت کشورهای اقماری شوروی پس از فروپاشی این کشور ارائه شد که به نظر من اگر خود پوتین می خواست گزارشی بنویسد چندان تفاوتی با این گزارش نداشت. این برنامه روسیه را کشوری مظلوم می خواند که در برابر توسعه طلبی آمریکا ایستادگی کرده و پس از روی کار آمدن پوتین توانسته با قدرت در برابر غرب مقاومت کند.
یادم نمیرود که هواداران دولت کنونی توافق دولت اصلاحات با غرب را بر سر برنامه هسته ای ایران به عهد نامه ترکمنچای تشبیه کردن, غافل از اینکه این عهد نامه ننگین را همین روسها بر ما تحمیل کردند. کاش این جماعت یا کمی تاریخ می خواندند یا کمی دلشان برای این مملکت می سوخت.

Saturday, February 20, 2010

درشهر خبری هست؟ نیست

روزی سه بار راس ساعت مقرر از فیلتر های سخت گیر حکومت فخیمه رد میشی تا ببینی آیا در شهر خبری هست؟..... نیست. ومن منتظرم. منتظر چی؟ نمیدونم

Sunday, February 7, 2010

سیاست زدگی

نمیتونم با این دسته آدما ارتباط برقرار کنم. آدمایی مثل مهمونی امشب که درباره مسائل روزمره زندگیشون صحبت می کنن و از افزایش قیمت فلان و بهمان و تورهای نوروزی و شوخیهای بامزه و بی مزه حرف میزنن و بعد از 2 ساعت هنوز کسی نگفته که هفته آینده 22 بهمنه و شیخ اصلاحات امروز بیانیه داده و میر حسین هم همه رو دعوت کرده و ...! فضای شدیدا سیاست زده جامعه ایرانی اجازه خودنمایی به بقیه علایق و مسائل زندگی رو نمیده. اصلا حوصله ای برام نمونده که درباره فوتبال و فیلم و .. وقت بذارم یا صحبت کنم. دوستانی دارم که با اینکه مواضعشون مثل منه دارن زندگی شون رو مثل روزهای قبل از انتخابات ادامه میدن و در کنارش اخبار رو هم دنبال میکنن. برای من اما شرایط خیلی فرق می کنه, من همیشه روزنامه می خوندم اما امروز همه علایقم خلاصه شده به خوندن و خوندن . روزنامه, اینترنت و البته ایران دخت. انگار هر لحظه منتظر یه اتفاقم. اصلا نمیتونم با آدمایی که با شرایط سیاسی جامعه مثل یکی از تفریحات زندگیشون برخورد میکنن هم کلام بشم. متاسفانه میبینم کسانی رو هنوز دارن میگن نباید همه چیز رو سیاسی دید و باید برای خدمت به ایران هر کسی کار خودشو بکنه و مشکل ما ایرانیها سیاست زدگیه و ...! از دست چنین آدمایی پناه میبرم به تنهایی و اینترنت و روزنامه و بی اختیار روابطم محدود شده به آدمایی که مثل من هر چند ساعت یه سری به بالاترین میزنن تا اخبار رو دنبال کنن. نمیدونم این فضا قراره تا کی ادامه داشته باشه و به کجا ختم بشه. ولی حالا حالاها من یکی حوصله تفریح و زندگی معمولی رو اصلا ندارم