Tuesday, December 29, 2009

عاشورا

این مطلب روز عاشورا نوشته شده, اما به دلیل اختلالات اینترنت امروز نوشته میشود!

اینجا عاشورا است و من کربلا گونه ای دیدم.

اینجا عاشوراست و تهران جولانگاه سپاه افسار گسیخته ای بود که بی محابا بر لشگریانی که سیاه پوش بودند میتاخت.

اینجا عاشوراست و ظهر عاشورا دیدم که پنج موجودی که خود را سیاه پوش حسین می خواندند پسرک سیاه پوشی که خود را لشگر حسین می خواند به قصد کشت میزدند.

اینجا عاشورا است و من دیدم که حکومتی که زنده بودن خود را به محرم و صفر میداند در ماهی که آن را محرم الحرام میخواند مردم خویش را ...

اینجا عاشوراست و من دیدم که به نام حسین به لشگر حسین می تازند.

اینجا عاشوراست و من شعله های آتش خیمه های کربلا را بر پل کالج تهران دیدم.

اینجا عاشوراست و من صدای ضجه زنان را از حنجره پیروان حسین شنیدم.

اینجا عاشوراست و من دلاوری پیروان حسین را که با دست خالی به مقابله با ارتشی مسلح میرفتند دیدم.

اینجا عاشوراست و من کوفیانی دیدم که در عزای هزار و چهارصد سال پیش در صف غذای نذری بودند و به چند صد متر پایینتر از خود کاری نداشتند.

اینجا عاشورا است و من کسانی دیدم که " در اوج ستم بر حسینی می گریستند که آزاد زیست."

اینجا عاشورا است و من عاشورا را دیدم.

Saturday, December 26, 2009

شب عاشورا

هیچوقت فکر نمی کردم تو نظامی که اسم نظام اسلامی داره و به قول بنیانگذارش به محرم و صفر زنده است شب عاشورا جلوی حسینیه امام خمینی مردمش رو به باد کتک و اشک آور بگیره. اگه خودم امروز اونجا نبودم و نمیدیدم و کتک نمی خوردم باورم نمیشد که همچین اتفاقی بیافته. به قول یکی از خود آقایون که گفته امسال عاشورایی دیگه به پا می کنیم ! فقط گوینده حواسش نبوده که جایگاه آقایون الان جایگاه مظلوم نیست , یعنی اگه هم قراره عاشورایی باشه جایگاه حضرات نمیتونه حسینی باشه! این روزها صدا و سیما تمام تلاشش رو داره می کنه که واقعه عاشورا رو شبیه سازی کنه و تو دوران امروز براش مصداق تعریف کنه, ولی نکته جالب اینجاست که اصلا معلوم نیست چه جوری حساب می کنن که طرف حاکمی رو که هم چماق داره و هم زر و زور و به مخالف اجازه راهپیمایی نمیده و میزنه و میگیره و میکشه و ... میتونه خودشو تو جایگاه حسین ببینه و حریف بی سلاح کتک خورو تو جایگاه یزید!!!
... و فردا هم که عاشوراست...

Tuesday, December 22, 2009

آزادگی

اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.
جان پیام عاشورا همین جمله است. امام حسین در روز عاشورا در برابر کسانی قیام کرد که در ادعای دین مداری از او جلوتر بودند و خود را خلیفه مسلمین و امام را خارج از دین تبلیغ می کردند. امام میدانست اسلامی که این جماعت تبلیغ می کنند نه دین جدش که بازگشتی است به عصر جد یزید و دشمن دیرینه پیغمبر اسلام . امام که تا روز آخر برای لشکریان دشمن خطابه میکرد همه را به حق طلبی می خواند و از همگان میخواست در این نبرد تنها راه آزادگی و حق طلبی پیشه کنند, حتی اگر دیندار نباشند, میدانست که برای شناخت حق از ناحق در کربلای آن روز تنها روح حق طلبی کافیست.
امروز و پس از صدها سال کسانی هستند که به نام حسین و عاشورا در زمانه ایکه انباشته است از ظلم و حق کشی و این ظلم در برابر چشم هر انسان منصفی که تنها در پی منفعت خود نباشد روشنتر از روز است, هر سال سیاه می پوشندو بر سر و روی میزنند و خیرات می کنند و می گریند و اسیر بازی دلالانی می شوند که خیر دنیا و آخرت را در گریه برای حسین میدانند و نه روحیه حسینی. هر سال و علی الخصوص امسال که نشانه های جور در این آب و خاک فراوان است دوست دارم بر سر همه کسانی که به قول خود فارغ از دنیای سیاست(!!!!) مشغول عزاداری هستند فریاد بزنم که برای زنده نگه داشتن نام امام حسین حسینی زندگی کنید. اگر امام حسین هم چون شما می اندیشید و میگفت سیاست برای سیاستمداران و من به دین خود می پردازم و نماز و روزه و خیرات خود, شما امروز اصلا برای چه سیاه می پوشیدید؟ امام نه برای خلافت که برای حق طلبی, آزادگی و برقراری عدالت قیام کرد. عدالتی از جنس عدالت علی و نه عدالت صدقه ای. امام حسین نه گریه میخواست و عزاداری, امام میخواست که نمادی باشد تا همگان پس از او زینب وار در برابر دستگاه جور بایستند و فریاد برآورند که " الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم". هر بار که از ضلع شمالی میدان آزادی مقابل ترمینال می گذرم با خواندن این شعر که بزرگ بر دیوار نوشته شده سری تکان میدهم و افسوس می خورم:
خنده کنان میرود روز جزا در بهشت
هر که به دنیا کند گریه برای حسین

Sunday, December 20, 2009

درگذشت آیت الله منتظری

آیت الله منتظری درگذشت. روحانی آزاده ای که به واقع توصیف این بیت زیبا است:
گر به قدرت برسی مست نگردی مردی
ور به ذلت برسی سست نگردی مردی
روحش شاد

Sunday, December 13, 2009

جنجال

محمد نوری زاد: "من با چشم برزخی خدا داده ام جمال مبارک امام را دیدم که به قیل و قال شما تبسم می کرد . و صدای دلنشین او را شنیدم که از یک بلندی برسرشما فریاد می زد و می فرمود : ای همه شما که برای پاره شدن عکس من گریبان می درید ، آن روز که فرزندان مرا به جرم اعتراض آرام به نتیجه انتخابات به گلوله بستند و خونشان برزمین ریختند ، چرا کفن نپوشیدید و به اسم توهین به عقل و اسلام و راه خمینی ، به شعارگویی های تند و پرتنش نپرداختید ؟
اصلا من خودم ، روح الله الموسوی الخمینی ، به محمد نوری زاد گفتم : برو و عکس مرا پاره کن تا خدا و عقل و تاریخ و آینده به شوربختی جماعتی بنگرند که استعداد خلق یک دروغ ساده را نیز ندارند .
در کشوری که فراورده های فکری و سیاسی و معرفتی و اجتماعی و فرهنگی امام توسط برجستگان حکومت به شوخی گرفته می شود ، پاره شدن عکس او احترام به امام است ."

برای ما که دوران 8 سال خاتمی را دیده ایم این حربه ها دیگر قدیمی و نخ نما شده است. حربه هایی که خاتمی از آنها با نام هر 9 روز یک بحران نام برد و کروبی هنوز در مناسبتهای مختلف با اشاراتی چون کفن پوشان قم به آن اشاره می کند. هر موفقیت و حرکت مثبتی در دوران خاتمی با جنجال نامربوطی همراه میشد که پیاده نظام آقایان در نمازهای جمعه و قم و حوزه ها به قول کروبی کفن پوش میشدند و لشکر به خیابان میاوردند که چه شده و به مقدسات توهین شده و ... در روزهای بی بهانه؛ حضرات حتی به یک نشریه دانشجویی هم برای اعتراض خیابانی پناهنده میشدند!
همه این جنجالها با آمدن دولت نهم خوابید و دیگر نه کفن پوشی بود و نه اعتراضی؛ حتی در برابر سخنان خرافی کسانی چون رحیم مشایی و رییس دولت. تا امروز که دوباره سناریوی نخ نما و تکراری جنجال کلید خورده است. تلویزیون یک هفته پس از روز دانشجو ناگهان تصویری نامشخص که نه کننده کار معلوم است و نه دلیل آن و فقط به گفته خودشان منسوب به معترضان است پخش می کند و همراه با آن دوباره همه به میدان میایند و وا اسلاماها و وا اماما سر میدهند. قابل پیش بینی است که این موضوع بهانه ای خواهد بود برای بگیر و ببند و بزنهای بعدی که معلوم نیست نهایت هدف آقایان این بار چیست. اما نکته واضح این که آقایان احساس می کنند که هزینه بالایی در برابر اعتراضات داده اند و به تعبیری بدهکار افکار عمومی اند؛ برای طلبکار شدن و از سوی دیگر برای برخوردهای شدیدتر آینده نیاز به یک بهانه دارند؛ بهانه هم اگر نبود خودشان میسازند و فیلم برداری می کنند و پخش می کنند و ...!
اما تاثیر گذاری این پروژه ها در افکار عمومی بد جوری جای بحث دارد.

Friday, December 4, 2009

موتلفه

من باور کنین من اصلا دوست ندارن هر روز تو وبلاگم یه لینک از روزنامه بذارم!ولی جدا حیفه اگه این مصاحبه بی نظیر کیوان مهرگان رو با نبی دبیر کل موتلفه نخونین:
http://www.etemaad.ir/Released/88-09-12/175.htm

Wednesday, December 2, 2009

افروغ

روزنامه اعتماد مصاحبه ای رو چاپ کرده که خبرگزاری فارس با عماد افروغ انجام داده. این مصاحبه خواندنی رو حتما بخونین. حتما میدونین که افروغ نماینده مجلس هفتم و از اصولگرایانیه که از میرحسین موسوی حمایت کرد و ستاد اصولگرایان حامی میر حسین رو ایجاد کرد. این مصاحبه دو بخش داره که بخش اولش تخصصی و درباره علوم انسانیه و خیلی هم برای کسانی مثل من مفهوم نیست, اما از بخش دوم رو حتما بخونین و از دستش ندین. این مصاحبه رو اینجا بخونین.
http://www.etemaad.ir/Released/88-09-10/175.htm

Monday, November 30, 2009

اجماع جهانی

همه تلاش اسرائیل چه تو قضیه هسته ای ایران و چه همه مسائل دیگه ای که ایران پس از انقلاب درگیرش بوده این بوده که بتونه دنیا رو متقاعد بکنه که ایران کشور خطر ناکی برای امنیت منطقه و جهانه. این تلاش گاهی اصلا به نتیجه منجر نشده و به عنوان مثال تو دوران ریاست جمهوری خاتمی , وجهه جهانی رییس جمهور اصلاح طلب ایران راه رو برای هر تبلیغ منفی بست. اما امروزه هیچ کشوری تو دنیا اینقدر به آرمانهای سیاست خارجیش به اندازه اسرائیل نزدیک نشده. به لطف دولت نهم و بعد از نهم, دولتمردان اسرائیل نشستن کنار و فقط میگن دیدین ما گفتیم ایرانیها ...
به این میگن سیاست خارجی! باور کنین هیچ کسی نمی تونست اینجوری همه کشورهای تاثیر گذار دنیا رو علیه ایران متحد کنه. آقایون یه بلوف الکی میزنن که ما چند تا نیروگاه و چه و چه میسازیم تا مثلا رو کم کنن! در حالیکه معلومه که ایران اصلا توانایی این کار رو نداره. ولی تنها تاثیر مهم این تصمیم میشه اثبات این موضوعه که ایران قابل اعتماد نیست.

Thursday, November 26, 2009

روز پیش ضمیمه روزنامه اعتماد تو صفحه تاریخش نگاهی داشت به چگونگی شکل گیری حسینیه ارشاد, روند تاثیر گذاریش و در نهایت بسته شدنش و درباره تاثیرات دکتر شریعتی تو اون سالها مطالبی نوشته بود. یکی از زیباترین بخشهای این صفحه نامه ای بود که دکتر شریعتی
خطاب به همسرش پس از بسته شدن حسینیه نوشته بود. این نامه رو بخونین:

پوران عزيزم،

بالاخره شد آنچه که مي بايد مي شد، ولي هيچ فکر نمي کردم به اين ديري و به اين خوبي، خدا را مي بينم، حس مي کنم، به روشني و صراحتي که حضور خودم را و گرمي و نور خورشيد را و روشني برق ناگهاني در ظلمت غليظ و عام شب را و سوزش آتش را و عطر گل را و عشق را و... خدا را، خود خدا را... دست هايش را به روي شانه ام لمس مي کنمش که، به نشانه حمايت و لطف گذاشته است و در برابر اين همه دشمني ها و خطر ها و زشتي ها و خيانت ها و دروغ ها و پستي ها و بي رحمي ها و بي شرمي هاي... طلا و تيغ و تسبيح و همسازي هميشگي استبداد و استحمار. پوران نمي داني که چه کرده است، نمي بيني که چه کرد؟ چه مي کند؟ در زير باران رحمتش تنها ايستاده ام و از شدت نمي توانم نفس برآورم، عجيب اين خدا مهربان است و فهميده و بازيگر، مي بينم که جبر عقيده و حق پرستي مرا در برابر قوي ترين جبهه هاي خطرناک قرار داده است و با همه درافتاده ام و در عين حال هيچ سلاحي در دست و هيچ سرمايه يي و پايگاهي و صنفي و قدرتي در اختيار ندارم و با اين همه نابرابري، موفقيت مطلق با من بوده است، البته خدا هم معجزه مي کند، با وسيله و سبب مي کند، وسيله کوبيدن اين دشمنان قوي و همدست چه بوده است؟ در يک کلمه، خود همين دشمنان قوي و همدست، خود همين غرور و قدرتمندي و رسوايي.

همدستي شان، تنها وسايل و امکاناتي بوده است که خدا به من ارزاني داشته است. اين چيره دستان در حمله ناگهاني و بي رحمانه و هوشيارانه و همدستانه و با سازو برگ شان، به من بي دست و پاي بي هوش و حواس و تنبل و تنهاي بي عرضه يي که از عهده سرپرستي زن و بچه اش عاجز است، شکست بخورند و رسوا شوند، خوشبختانه همه چيز روشن شد و همه کس نيز شدند، هم روشنفکر، هم بازاري، هم دولت و هم روحانيت، يک نقطه سوال، يک کلمه ابهام بر جاي نماند. از طرفي راه هم باز شد و اين آبي که در چاه مانده بود، در زير زمين انبار شده بود، در يک استخر، در سرچشمه شده بود، جاري شد، کار تمام شد، کار من تمام شد...

Sunday, November 15, 2009

سلام

سلام. با همه حس دوست داشتنی که به بلاگفا داشتم مجبور به نقل مکان به اینجا شدم که نکنه مدیران بلاگفا وبلاگ ما رو هم مثل خیلی از دوستان تعطیل بنمایند!امیدوارم همه کسانی که به وبلاگ من سر میزدند اینجا هم ما رو فراموش نکنن.