Wednesday, January 26, 2011

بنیاد

دو سال در این سازمان به عنوان پزشک وظیفه سرباز بودم. حالا پس از گذشت چند سال یک گواهی می خواهم که بگوید من سربازی را اینجا گذرانده ام. مکالمه من و رئیس دفتر جناب رئیس را بخوانید
متاسفم دکتر. ایشون گواهی نمیدن-
گواهی رسمی نمی خوام. فقط یه تاییدیه که من اینجا سرباز بودم-
میدونم, ولی گفتن ما به کسی گواهی نمیدیم-
خوب من بالاخره این دو سال رو اینجا بودم دیگه-
بله. ولی دستور ایشونه دیگه. میدونین که اینجا قوانین خودشو داره.-
من از همه مراکز دیگه این گواهی رو گرفتم. فقط-
ایشون میگن اینجا خیریه است. فرق داره-
الان من از چه جوری ثابت کنم که اینجا سرباز بودم؟-
نمیدونم-
این سازمان خیریه محترم مربوط به بخش اصلاح طلب و خوب جمهوری اسلامی است. اینها همان مدیرانی اند که الان در حسرت بازگشتشانیم. مدیران دولتی امروز که دیگر گفتن ندارند. اسم سازمان را می خواهید: بنیاد امور بیماریهای خاص. رییس محترم هم سرکار خانم فاطمه هاشمی رفسنجانی

Tuesday, January 18, 2011

مدیری, فردوسی پور و شایعه

بارها گفته شده که فضای بسته رسانه ای بازار شایعه را داغ می کند و باعث می شود هر روز حرف و سخن تازه و بی پشتوانه ای بر زبانها بیفتد. مقالات متعددی دیده ام که خطاب به حاکمان آسیبهای این بستر شایعه سازی را گوشزد کرده و گفته اند چنین فضایی به ضرر خود حاکمان هم تمام می شود و نتیجه گرفته شده که برای همه حتی حکومت بهتر است که در فضایی باز اخبار درست به مردم داده شود. نکته ای که به نظر من از آن غفلت می شود اینست که در کشوری با وضعیت و مشخصات ایران , این آشفته بازار به نفع حکومت است و با کمک رسانه های انحصاری خود بر آن سوار می شود و از عدم آگاهی مردم از شیوه درست کسب اخبار سوئ استفاده می کند. به عنوان نمونه سالهاست که نیروهای امنیتی حکومت از ذهنیت توهم گونه مردم ایران استفاده کرده و برای بسیاری از مخالفان خود شایعه و لطیفه های بسیار ساخته اند و در زمان مناسب از آن استفاده لازم را برده اند. مثلا همه می دانیم که ذهنیت قدرت بی حد و حصر هاشمی و خانواده اش و سادگی و ساده لوحی مرحوم آیت الله منتظری از کجا نشات می گیرد. متاسفانه سالها استبداد از مردم ما مردمی ساخته که به دلیل تجربه بی اعتمادی به رسانه های حاکمیت ترجیح می دهند خبر را از شایعات کوچه و بازار دریافت کنند تا رسانه های رسمی, غافل از اینکه در این آشفته بازار هم قدرت سیستم های امنیتی می چربد
جنبش سبز می تواند آغازی باشد برای تحولی در آگاهی و آگاهی سازی مردم ما که نشانه های آنرا در روزهای انتخابات و اتفاقات پس از آن دیدیم. با یاد می آورم که هر روز خبر جعلی از اجتماع هواداران موسوی در گوشه و کنار تهران منتشر می شد تا جمهیت را در جاهای مختلف پراکنده کنند , اما خبر رسانی به موقع مردم جلوی تاثیر این اقدامات را می گرفت. خبر رسانی برای اجتماع میلیونی 25 خرداد در روزهای بدون اینترنت و موبایل و اس ام اس نمونه بی بدیل آن روزهاست./ حال پس از گذر از آن دوران در روزهایی که بخش بزرگی از مردم ما به خصوص جوانان به دنیای مجازی برای کسب خبر پناه برده اند , متاسفانه باز هم بازار شایعه و اخبار غیر موثق داغ شده و از این که این فضا هم می تواند جولانگاه نیروهای امنیتی و هواداران حکومت باشد غفلت می شود. از این موضوع علی الخصوص برای تهمت زدن, پرونده سازی و ایجاد تفرقه و جلوگیری از یکدست شدن جامعه و هدر دادن نیروی معترضان در مسائل غیر مهم استفاده میشود. بدین ترتیب که تلاش می شود افراد محبوب و مشهور سیاسی , اجتماعی , فرهنگی و هنری و حتی ورزشی را از بدنه جامعه جدا کرده و به آنها انگ همراهی با حکومت بزند و خود می داند که این انگ باعث کاهش محبوبیت آنها و عدم یکدستی فضای جامعه علیه حکومت می شود. متاسفانه ما نیز در ایجاد این فضا کمک شایانی می کنیم, از دوستان ساکن خارج از کشور که به دلیل عدم حضور در ایران خیلی زود دچار جوزدگی می شوند تا مردم داخل کشور که بلافاصله به اخباری که مثلا در "" بالاترین"" می بینند استناد می کنند, بذون اینکه به اهمیت و حقیقت آن فکر یا درباره آن تحقیق کنند, فورا موتور تکفیر و فحاشی به راه می افتد و همه در اعلام انزجار از هم پیشی می گیرند. نمونه برای آن بسیار است, اما موضوعاتی که من تازه شنیده ام و هیچگاه باورم نمیشد که بدینسان برای برخی باور پذیر باشد انگ زدن به مهران مدیری و عادل فردوسی پور بود, انگ اطلاعاتی بودن مدیری و پشت گرمی فردوسی پور! اینکه عادل چگونه برنامه خود را اینطور به پیش می برد و مدیری چرا به راحتی در سریال خود جامعه و حتی حکومت ما را به سخره می گیرد , ظاهرا برای برخی دلیل کافی بر اطلاعاتی بودن یا پشت گرمی آنها است.القائات امثال شهرام همایون و مخالفان پر شمار عادل فردوسی پور که در فضای مسموم ورزش ما کم نیستند هم مزید بر علت می شود که مردم بیشتر این مسئله را باور کنند و به امثال من صفت سادگی, تعصب, خوشبینی و ... بزنند. نکته ای که این دوستان علاقه مند به شایعه از آن غافلند اینست که مهمتر از صحت و سقم چنین توهماتی , بی اهمیت بودن آنهاست. بدین معنی که اثبات یا عدم اثبات حکومتی بودن چنین افرادی که کار خود را " خوب و صادقانه و شفاف " انجام می دهند چه کمکی به ما می کند؟ اصلا مگر یک جامعه دموکراتیک یا مدنی از یک تهیه کننده و مجری برنامه ورزشی جز آنچه فردوسی پور انجام می دهد چه می خواهد؟ شفافیت و نشان دادن رانتها و افشای روابط فاسد حاکم بر ورزش ما در عین احترام به شعور بینندگان در هر لباسی و توسط هر کسی انجام گیرد قابل ستایش است , یا یک برنامه طنز که ضعفهای شخصی و اجتماعی ما را به رخمان می کشد و مای مجیزگو و فرصت طلب و خودخواه را نقد می کند , در هر صورتی به سود جامعه است, حتی اگر از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شود ( که نمی شود). متاسفانه این سیاه و سفید کردنها و راندنها بیش از همه به سود حاکمانی است که خود هم بر آن دامن میزنند. به نظر من تا روزی که ما همه چیز را اینقدر سیاه و سفید نبینیم و واقعه به دنبال جذب حداکثری و دفع حداقلی نرویم هر خکومتی که بیاید آسمان همین رنگ است!!ا