Thursday, May 27, 2010

چگونه میتوان سکولار نبود

با دیدن نام محمد قوچانی بالای سرمقاله آخرین شماره مهرنامه با تیتر " چرا نباید لائیک بود" خوشحال شدم و سریع به خوندن کردم و امیدوار بودم که بعد از مدتی یه مطلب به درد بخور تو نشریات داخلی ( و نه فضای مجازی) گیرم اومده. اما هر چی جلوتر رفتم بیشتر تعجب کردم. البته من خیلی تو مباحث روشنفکری و حتی تاریخی مطلع نیستم, اما از ملغمه ای که قوچانی درست کرده بود هم داشتم شاخ در می آوردم. آسمون و ریسمون به هم بافته شده بود که آخرش یه توهین حسابی به همه روشنفکران و اهالی اندیشه تو تاریخ ایران بشه, از بازرگان و شریعتی و سروش گرفته تا روشنفکران عهد مشروطه و ...! با خودم گفتم تو که سوادت نمیرسه, خیلی قضاوت نکن, ولی خداییش دو سه روزی حالم خوش نبود و یه حس بدی از این مقاله ته ذهنم باقی موند و کلا سر حال نبودم. تا اینکه تو سایت جرس مطلبی رو با تیتر " چگونه میتوان سکولار نبود " با امضای مراد ثقفی خوندم. باز هم تاکید می کنم که من تو این مباحث خیلی کارشناس نیستم, اما اعتراف می کنم با خوندن این مطلب یه جورایی خنک شدم. شاید با همه مطالبش هم موافق نباشم , ولی وافعا از بعضی خطاباش به قوچانی کیف کردم. بهترین جمله ای هم که تو ذهنم مونده اینه که: اگه تو این شرایط نمیتونی بنویسی خب ننویس! اگه مهر نامه می خونین حتما این مطلب رو هم بخونین.

Saturday, May 22, 2010

دوم خرداد

امروز دوم خرداد است. شناسنامه نسل من. امروز ما به خودمان گفتیم که هستیم. امروز دوم خرداد است. آغاز جنبش نسل من . امروز تولد ماست به عنوان جوانان امروز ایران. تولدمان مبارک

Monday, May 17, 2010

استاد

بی بی سی فارسی این روزها شده نمایشگاه فرهنگ و جامعه ایرانی. ناراحتیم از این که چرا باید هنر و فرهنگ ایرانی رو فقط تو شبکه بی بی سی ببینیم و خوشحال از اینکه لااقل همین شبکه الان هست که به وجود اساتیدی چون استاد شجریان به خودمون ببالیم. آخرین شاهکار بی بی سی مستند زیبای صادق صبا بود درباره این استاد آواز ایرانی که هر بیننده ای رو مبهوت خودش میکرد. خوشحالم از اینکه ملت ما چنین بزرگانی داره. این جمله استاد هیچوقت از ذهنم نخواهد رفت که :
این آدم مردم رو خس و خاشاک خوند و گفت ما مثل سیلیم. من هم گفتم خوب, من هم میشم صدای این خس و خاشاک. همین خس و خاشاک اگه طوفان بشن چشم آدم رو کور میکنن

Friday, May 7, 2010

پاسخ به نیک آهنگ کوثر

آقای کوثر عزیز. ممنونم از پاسخ شما. من در کلیات این سخن که نباید کار رسانه ای را با فعالیت سیاسی اشتباه گرفت موافقم. و موافقم که کار رسانه نه انقلاب است و نه تعویض دولت. بحث بر سر مصداقهاست. من میگویم تعداد زیادی از روزنامه ها و روزنا مه نگاران عصر اصلاحات در این محدوده ای که شما گفته اید نمی گنجند. اینان نه کار سیاسی کردند و نه انقلاب. هدف اطلاع رسانی شفاف بود و حفظ بی طرفی. حال اگر گردش آزاد اطلاعات همیشه به ضرر یک گروه تمام میشود مشکل از همان تفکر است , نه از حریفی که هوادار گردش آزاد اطلاعات است. دقت کنید که منظور ما روزنامه هایی چون جامعه, توس, شرق و .. است

Tuesday, May 4, 2010

نیک آهنگ کوثر

نیک آهنگ کوثر از روزی که از ایران رفته روز به روز از یه روزنامه نگار هنرمند دورتر شده و به یه فعال سیاسی غر غروی خارج نشین تبدیل شده. تو این مدتی که تو روز آنلاین هم می کشه خیلی کم پیش اومده که من با دیدن یکی از کاریکاتوراش یه لبخندی بزنم و از هنرش لذت ببرم. انگار فضای سانسور رسانه ای ایران تونسته بود این کاریکاتوریست رو با ذوق نگه داره, اما فضای آزاد اونور آب باعث شده تندترین حرفهای روز رو به شکل کارتونی بکشه و پیچیدگی و ظرافت هنر رو کاملا از یاد ببره. بر عکس نیک آهنگ, هر کاریکاتوری که از مانا نیستانی میبینم هنوز کاملا سرشار از هنر و زیباییه. مانا میدونه که کاریکاتوریست و روزنامه نگار قرار نیست فریاد بزنه, قرار نیست شعار بده, قرار نیست فحش بده و ... . دیشب که در سالروز آزادی مطبوعات برنامه 60 دقیقه بی بی سی بعد از مسعود بهنود و ابراهیم نبوی با نیک آهنگ کوثر تماس گرفته شد تعجب کردم. چون اصولا رده کارشناسان بی بی سی بالاتر از این حرفهاست. خیلی طولی نکشید که حدسم درست از آب در اومد و نیک آهنگ حرفهایی زد که حتی جمال موسوی ( مجری برنامه ) هم نتونست یه این راحتیها از کنارش بگذره. خلاصه حرفها این بود که پس از دوم خرداد روز نامه نگاران عملا پیاده نظام یه بخش از قدرت , بولتن نویس یه حزب, سربازان بخش ضعیفتر حکومت و قلم به دست عده ای سودجو شدند که این سوئ استفاده احزاب از این روزنامه نگاران نتیجه ای جز این چه میبینیم نداشت. در نتیجه طبیعیه که بخش قدرتمند تر حکومت برای برخورد با حریف به سراغ ضعیفترین گروه حریف میره که همون اهالی مطبوعاتن. حتی در پاسخ به سوال بجای جمال که پرسید :" پس به نظر شما باید به حکومت حق داد که با روزنامه نگاران این برخوردها رو انجام داده و باید از سازمانهای بین المللی که ایران رو در لیست بزرگترین دشمنان مطبوعات قرار دادند انتقاد کرد که خوب شرایط ایران رو درک نکردن! " پاسخ داد:" از موضوع خارج نشیم. در این که حکومت دشمن مطبوعاته شکی نیست اما طرف مقابل هم آش دهن سوزی نیست که سابقشون این موضوع رو نشون میده!!" بدتر از همه این که این روزنامه نگار روزنامه های دوره خاتمی از روزناه های اون دوره با نام روزنامه های زنجیره ای یاد کرد و کار کردن تو اون روزنامه ها رو مصداق بولتن نویسی دونست. در پاسخ به این نوع نگاه فقط کافیه به چند مطلب اشاره کرد: اولا این که اگه منظور ما از روزنامه های پس از دوم خرداد مشارکت و اقباله شاید بشه بخشی از حرفهای شما رو پذیرفت . ولی واقعا درباره روزنامه های جامعه, نشاط, شرق, شهروند امروز و بقیه هم این حرفها صدق میکنه؟ یا درباره نشریات وزینی مثل پیام امروز و ایران فردا چطور؟ آیا روزنامه نگارانی مثل مسعود بهنود, شمس الواعظین, محمد قوچانی و خیلیهای دیگه که همه سابقه زندان رفتن هم دارن بولتن نویسن؟! اصلا اینها برای کدوم بخش قدرت قلم میزنن که همیشه تو سری خورن؟! سابقه اصلاح طلبان تو مبارزه با مطبوعات رو ذکر کردی, اگه منظور دهه 60 شمسیه که واقعا خسته نباشی با این نبش قبر, اونهم تو دوره ای که همه دنبال اینن که در برابر گروه تمامیت خواه حاکم متحد باشن شما از ملی مذهبیها هم شاکی تر شدی! اگه هم دهه های بعد رو میگی که همه از خاتمی شاکین که چرا شکایتش از روزنامه های دروغ پردازی مثل کیهان پس گرفت, کی اصلاح طلبان پس از دوم خرداد با روزنامه و گردش آزاد اطلاعات مقابله کردن؟! آقای عصبانی؛ کاملا مشخصه که چقدر از اصلاح طلبان شاکی هستی, حالا یا انتقادهای کلی که از عملکردشون داری ( که کاملا هم درسته ) یا به خاطر سکوتشون در برابر زندان رفتن و هزینه دادن امثال شما. اما امروز نه اصلاح طلبی باقی مونده و نه اصلاح طلبان صاحبان جنبش سبز مردم ایرانن. امروز قاطبه مردم ایران از تمامیت خواهان شاکی هستن و با رهبری رهبران با شعوری که حتی با شکستن خطوط قرمز دهه 60 خودشون دنبال افزودن بر تعداد سبز اندیشان ایرانن, میخوان کشورشون رو نجات بدن. ا.نوقت شما میخوای همون 4 تا فعال سیاسی اصلاح طلب به درد بخور ( البته پر اشتباه ) رو هم از اردوی خودی برونی؟ شما هم خودی و غیر خودی تعریف می کنی؟!